فیلم سد معبر
قاسم در شهرداری تهران مشغول به کار است و کار او جلوگیری از فروشندگان است که اجناس خود را در پیاده روها بفروشند. وی به دلیل برخورد پنهانی با برخی از فروشندگان اخراج می شود و به دنبال کار دیگری به عنوان راننده کامیون است. او برای خرید کامیون به همسرش ، حق نرگس حساب می کند ، با این حال نرگس معتقد است که باید یک خانه کوچک خریداری کنند و خانه پدر قاسم را ترک کنند. با این وجود ، نبرد قاسم با یک روز دیگر یک فروشنده ، فرصتی برای غلبه بر این مشکلات ایجاد می کند.